الشیخ المأمون بن منصور، مکنی به ابوعبدالله. ششمین از شرفای شعبه حسنی مراکش (1012- 1016 هجری قمری). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 125) المهدی بن محمدالقائم، مکنی به ابوعبدالله. اولین از شرفاء شعبه حسنی مراکش. (955- 964 هجری قمری). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 125)
الشیخ المأمون بن منصور، مکنی به ابوعبدالله. ششمین از شرفای شعبه حسنی مراکش (1012- 1016 هجری قمری). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 125) المهدی بن محمدالقائم، مکنی به ابوعبدالله. اولین از شرفاء شعبه حسنی مراکش. (955- 964 هجری قمری). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 125)
محمد بن سلیمان بن سعد بن مسعود رومی کافجی، استاد سیوطی، منشاء وی ایران و هم بدانجا تحصیل نحو و سایر علوم ادبیه و عقلیه کرد و سپس به مصر رفت و در آنجا شهرت واعتباری تمام یافت، و وفات وی در 879هجری قمری بود
محمد بن سلیمان بن سعد بن مسعود رومی کافجی، استاد سیوطی، منشاء وی ایران و هم بدانجا تحصیل نحو و سایر علوم ادبیه و عقلیه کرد و سپس به مصر رفت و در آنجا شهرت واعتباری تمام یافت، و وفات وی در 879هجری قمری بود
ابن غالب رفاء اندلسی رصافی شاعر، ملقب به ابوعبدالله. از شعرای به نام ومشهور اندلس بود و در سال 572 هجری قمری در شهر مالقهدرگذشته است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 433)
ابن غالب رفاء اندلسی رصافی شاعر، ملقب به ابوعبدالله. از شعرای به نام ومشهور اندلس بود و در سال 572 هجری قمری در شهر مالقهدرگذشته است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 433)
محمد بن احمد جیهانی وزیر نصر بن احمد صاحب خراسان، ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی صاحب تاریخ بخارا گوید: چون امیر سعید ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل السامانی در هشت سالگی بجای پدر نشست ابوعبداﷲ محمد بن احمد الجیهانی وزارت او گرفت و باز می نویسد چون امیر رشید ابوالقاسم نوح بن منصور بن نصر بن احمد بن اسماعیل السامی بملک نشست... ابوعبداﷲ محمد بن احمد الجیهانی وزیر شد و باز بسبب پیری عذر خواست و ابن الندیم گوید: الجیهانی ابوعبداﷲ احمد بن محمد نصر وزیر صاحب خراسان و له من الکتب: کتاب المسالک و الممالک و کتاب العهود للخلفاء و الامراء و کتاب الزیادات فی کتاب آئین فی المقالات و کتاب رسائل،و در ذیل ترجمه ابوزید بلخی از قول ابوزید گوید: وکان لابی علی الجیهانی وزیر نصر بن احمد جواری یدرها علی ّ فلما املیت کتابی القرابین و الذبائح حرمنیها...، و کان الجیهانی ثنویاً، و میرخواند در دستورالوزراء گوید: ابوعبداﷲ محمد بن احمد در اوقات سلطنت امیر احمد بن اسماعیل به تنظیم امور مملکت اقدام میفرمود و چون امیر احمد از عالم پرمحنت به جنت مخلد انتقال نمود اهالی بخارا ولدش امیر نصر را که در صغرسن بود بپادشاهی موسوم گردانیدند اما سایر سکان ماوراءالنهر به سلطنت عم پدرش اسحاق سامانی که حکومت سمرقند تعلق به وی میداشت رغبت نمودند و از امیر نصر چندان حسابی برنداشتند اما ابوعبداﷲ متکفل مهام ملک شده در باب ضبط و ربط مملکت و استمالت سپاهی و رعیت به نوعی قیام و اقدام فرمود که به تأییدات سبحانی امیر اسحاق مغلوب گشت و سایر مخالفان امیر نصر سر به حلقۀ اطاعت درآورده رتبه او از مراتب آبا و اجداد درگذشت -انتهی، اگر دو جیهانی در تاریخ بخارای نرشخی که در صدر ترجمه نقل کردیم یک کس باشند فاصله مابین دو وزارت در حدود شصت سال میشود و معهذا بعید نیست چه استعفای او از وزارت بار دوم بعذر پیری بود و کلمه ابوعلی در ترجمه ابوزید بلخی در فهرست ابن الندیم ظاهراً مصحف ابوعبداﷲ باشد و همچنین لفظ ابوعبداﷲ احمد بن محمد نصر وزیر در ترجمه جیهانی در الفهرست محتمل است مصحف محمد بن احمد وزیر نصر باشد واﷲ اعلم، و رجوع به ص 324 حبط ج 1 و رجوع به ج 6 معجم الادباء ص 293 شود
محمد بن احمد جیهانی وزیر نصر بن احمد صاحب خراسان، ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی صاحب تاریخ بخارا گوید: چون امیر سعید ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل السامانی در هشت سالگی بجای پدر نشست ابوعبداﷲ محمد بن احمد الجیهانی وزارت او گرفت و باز می نویسد چون امیر رشید ابوالقاسم نوح بن منصور بن نصر بن احمد بن اسماعیل السامی بملک نشست... ابوعبداﷲ محمد بن احمد الجیهانی وزیر شد و باز بسبب پیری عذر خواست و ابن الندیم گوید: الجیهانی ابوعبداﷲ احمد بن محمد نصر وزیر صاحب خراسان و له من الکتب: کتاب المسالک و الممالک و کتاب العهود للخلفاء و الامراء و کتاب الزیادات فی کتاب آئین فی المقالات و کتاب رسائل،و در ذیل ترجمه ابوزید بلخی از قول ابوزید گوید: وکان لابی علی الجیهانی وزیر نصر بن احمد جواری یدرها علی ّ فلما املیت کتابی القرابین و الذبائح حرمنیها...، و کان الجیهانی ثنویاً، و میرخواند در دستورالوزراء گوید: ابوعبداﷲ محمد بن احمد در اوقات سلطنت امیر احمد بن اسماعیل به تنظیم امور مملکت اقدام میفرمود و چون امیر احمد از عالم پرمحنت به جنت مخلد انتقال نمود اهالی بخارا ولدش امیر نصر را که در صغرسن بود بپادشاهی موسوم گردانیدند اما سایر سکان ماوراءالنهر به سلطنت عم پدرش اسحاق سامانی که حکومت سمرقند تعلق به وی میداشت رغبت نمودند و از امیر نصر چندان حسابی برنداشتند اما ابوعبداﷲ متکفل مهام ملک شده در باب ضبط و ربط مملکت و استمالت سپاهی و رعیت به نوعی قیام و اقدام فرمود که به تأییدات سبحانی امیر اسحاق مغلوب گشت و سایر مخالفان امیر نصر سر به حلقۀ اطاعت درآورده رتبه او از مراتب آبا و اجداد درگذشت -انتهی، اگر دو جیهانی در تاریخ بخارای نرشخی که در صدر ترجمه نقل کردیم یک کس باشند فاصله مابین دو وزارت در حدود شصت سال میشود و معهذا بعید نیست چه استعفای او از وزارت بار دوم بعذر پیری بود و کلمه ابوعلی در ترجمه ابوزید بلخی در فهرست ابن الندیم ظاهراً مصحف ابوعبداﷲ باشد و همچنین لفظ ابوعبداﷲ احمد بن محمد نصر وزیر در ترجمه جیهانی در الفهرست محتمل است مصحف محمد بن احمد وزیر نصر باشد واﷲ اعلم، و رجوع به ص 324 حبط ج 1 و رجوع به ج 6 معجم الادباء ص 293 شود
ابن حمید بن حیان تمیمی، مکنی به ابوعبدالله ، از مردم ری و حافظ حدیث بود و عده بسیاری از جمله ابن حنبل و ابن ماجۀ ترمذی از او اخذ حدیث کرده و گروهی او را تکذیب کرده اند. وی در سال 248هجری قمری درگذشته است. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 892)
ابن حمید بن حیان تمیمی، مکنی به ابوعبدالله ، از مردم ری و حافظ حدیث بود و عده بسیاری از جمله ابن حنبل و ابن ماجۀ ترمذی از او اخذ حدیث کرده و گروهی او را تکذیب کرده اند. وی در سال 248هجری قمری درگذشته است. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 892)
محمد بن فضل بن محمد سیستانی طاقی، یکی از شیوخ تصوف در مائۀ چهارم از مردم طاق، شهری کوچک به سیستان و منشاء وی هرات است و از شاگردان موسی بن عمران جیرفتی است و وفات او در غرۀ صفر 416 هجری قمری بوده است، رجوع به نامۀ دانشوران ج 3 ص 74 شود
محمد بن فضل بن محمد سیستانی طاقی، یکی از شیوخ تصوف در مائۀ چهارم از مردم طاق، شهری کوچک به سیستان و منشاء وی هرات است و از شاگردان موسی بن عمران جیرفتی است و وفات او در غرۀ صفر 416 هجری قمری بوده است، رجوع به نامۀ دانشوران ج 3 ص 74 شود
محمد بن علی بن الحسن، یکی از ملوک بنی نصر اندلس، وی آخرین پادشاه مسلم شبه جزیره اندلس است و او را محمد یازدهم خوانند به سال 887 هجری قمری پدر را خلع کرد و بجای او نشست لکن مدت سلطنت او کوتاه بود چه مسیحیان شبه جزیره که آنوقت بر غالب اصقاع اسپانیا مسلط شده بودند با وی جنگ کردند و او شکست خورد و دستگیر و محبوس گردید و در زندان به تابعیت آنان تن درداد و با این شرط از حبس خلاصی یافت و بمقر ملک خویش بازگشت و عم خود ابوعبداﷲ را از غرناطه براند لکن مسلمین از قبول تابعیت او کراهت می نمودند و تمکین وی نمیکردند ناچار او از قبول تابعیت سرباز زد و ملکۀ قشتاله از وی مطالبۀ ایفای وعد میکرد وکار بجنگ انجامید و مسیحیان، غرناطه را محاصره و تسخیر کردند و وی به سال 897 هجری قمری بافریقا گریخت و سلطنت مسلمین در اسپانیا منقرض شد و ابوعبداﷲ به سال 940 هجری قمری بفارس درگذشت و مسلمین بوی ملک اصغر نام دادند
محمد بن علی بن الحسن، یکی از ملوک بنی نصر اندلس، وی آخرین پادشاه مسلم شبه جزیره اندلس است و او را محمد یازدهم خوانند به سال 887 هجری قمری پدر را خلع کرد و بجای او نشست لکن مدت سلطنت او کوتاه بود چه مسیحیان شبه جزیره که آنوقت بر غالب اصقاع اسپانیا مسلط شده بودند با وی جنگ کردند و او شکست خورد و دستگیر و محبوس گردید و در زندان به تابعیت آنان تن درداد و با این شرط از حبس خلاصی یافت و بمقر ملک خویش بازگشت و عم خود ابوعبداﷲ را از غرناطه براند لکن مسلمین از قبول تابعیت او کراهت می نمودند و تمکین وی نمیکردند ناچار او از قبول تابعیت سرباز زد و ملکۀ قشتاله از وی مطالبۀ ایفای وعد میکرد وکار بجنگ انجامید و مسیحیان، غرناطه را محاصره و تسخیر کردند و وی به سال 897 هجری قمری بافریقا گریخت و سلطنت مسلمین در اسپانیا منقرض شد و ابوعبداﷲ به سال 940 هجری قمری بفارس درگذشت و مسلمین بوی ملک اصغر نام دادند
ابن یحیی بن الوزیربن سلیمان بن مهاجر، مولی قیسبه بن کلثوم السوقی، مکنی به ابوعبدالله. او از ابن کلیب و عبدالله بن وهب سماع دارد و فقیه بود از جلساء ابن وهب و عالم بشعر و ادب و اخبار و ایام ناس و انساب بود و گویدمولد وی 171 ه. ق. بوده است و در حبس ابن المدبر صاحب خراج مصر درگذشته است. و ابن المدبر برای بقیۀ خراجی او را بند کرده بود و جسد او بروز یک شنبه بیست ودو شب از شوال سال 250 گذشته بخاک کردند. و وی از مردم مصر بود. و یاقوت گوید: مسطورات فوق را ابن یونس در تاریخ مصر آورده است. (معجم الأدباء ج 2 ص 155)
ابن یحیی بن الوزیربن سلیمان بن مهاجر، مولی قیسبه بن کلثوم السوقی، مکنی به ابوعبدالله. او از ابن کلیب و عبدالله بن وهب سماع دارد و فقیه بود از جلساء ابن وهب و عالم بشعر و ادب و اخبار و ایام ناس و انساب بود و گویدمولد وی 171 هَ. ق. بوده است و در حبس ابن المدبر صاحب خراج مصر درگذشته است. و ابن المدبر برای بقیۀ خراجی او را بند کرده بود و جسد او بروز یک شنبه بیست ودو شب از شوال سال 250 گذشته بخاک کردند. و وی از مردم مصر بود. و یاقوت گوید: مسطورات فوق را ابن یونس در تاریخ مصر آورده است. (معجم الأدباء ج 2 ص 155)
ابن محمد بن یعقوب، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به بریدی. هندوشاه در تجارب السلف آرد که: او مردی متهور بود و شریف نفس و بلندهمت، در خدمات منتقل میشد و احوال او بعسر و یسر و عزل و تولیت منقلب میگشت تا آخر قوت نفس و علو همت او را بر آن داشت که لشکر جمع کرد و بصره و بلاد خوزستان را بگرفت و بعد از آن خواست که وزارت خلفاء کند، راضی وزارت باو داد و بعد از اندک مدتی معزول شد و وزارت بسلیمان بن حسن بن مخلد افتاد. رجوع به تجارب السلف ص 219 و تجارب الامم ج 5 ص 197، 258، 265- 267، 308، 309، 334، 335، 338، 368، 369، 394، 398، 403، 404، 409، 430، 432، 467- 470، 492، 494، 502، 504، 516، 518، 521، 523، 531، 540، 542، 544، 550، 553، 555، 557، 565، 567، 568، 571، 575 و رجوع به ابوعبدالله بریدی شود
ابن محمد بن یعقوب، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به بریدی. هندوشاه در تجارب السلف آرد که: او مردی متهور بود و شریف نفس و بلندهمت، در خدمات منتقل میشد و احوال او بعسر و یسر و عزل و تولیت منقلب میگشت تا آخر قوت نفس و علو همت او را بر آن داشت که لشکر جمع کرد و بصره و بلاد خوزستان را بگرفت و بعد از آن خواست که وزارت خلفاء کند، راضی وزارت باو داد و بعد از اندک مدتی معزول شد و وزارت بسلیمان بن حسن بن مخلد افتاد. رجوع به تجارب السلف ص 219 و تجارب الامم ج 5 ص 197، 258، 265- 267، 308، 309، 334، 335، 338، 368، 369، 394، 398، 403، 404، 409، 430، 432، 467- 470، 492، 494، 502، 504، 516، 518، 521، 523، 531، 540، 542، 544، 550، 553، 555، 557، 565، 567، 568، 571، 575 و رجوع به ابوعبدالله بریدی شود
ابن حسین بن عمیر یمنی، مکنی به ابوعبدالله مقیم مصر و متوفی به سال 400 هجری قمری او راست: اخبار النحویین و مضاهاه امثال کلیله و دمنه. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 889)
ابن حسین بن عمیر یمنی، مکنی به ابوعبدالله مقیم مصر و متوفی به سال 400 هجری قمری او راست: اخبار النحویین و مضاهاه امثال کلیله و دمنه. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 889)
ابن عبدالله بن عبدالحکم بن اعین بن لیث بن رافع مصری، مکنی به ابوعبدالله (182- 268 یا 269 هجری قمری). فقیه شافعی از ملازمان امام شافعی به مصر بود. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 193)
ابن عبدالله بن عبدالحکم بن اعین بن لیث بن رافع مصری، مکنی به ابوعبدالله (182- 268 یا 269 هجری قمری). فقیه شافعی از ملازمان امام شافعی به مصر بود. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 193)
ابن عبدالله بن مسعود بن احمد مسعودی، مکنی به ابوعبدالله متوفی در چهارصدوبیست واند هجری قمری به مرو. فقیه شافعی از مردمان دانشمند و پرهیزگار مرو بود. فقه را نزد ابوبکر قفال آموخت و کتاب ’مختصر’ مزنی را شرح کرد. امام غزالی در کتاب الوسیط از او مطالبی نقل کرده است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 213- 214)
ابن عبدالله بن مسعود بن احمد مسعودی، مکنی به ابوعبدالله متوفی در چهارصدوبیست واند هجری قمری به مرو. فقیه شافعی از مردمان دانشمند و پرهیزگار مرو بود. فقه را نزد ابوبکر قفال آموخت و کتاب ’مختصر’ مزنی را شرح کرد. امام غزالی در کتاب الوسیط از او مطالبی نقل کرده است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 213- 214)
محمد بن سلامه جعفر قضاعی فقیه شافعی مغربی، او راست: کتاب شهاب و آن حاوی کلمات حکمی رسول صلوات اﷲ علیه باشد و جمعی از علماء مانند شیخ ابوالفتوح رازی و قطب راوندی آنرا شرح کرده اند، و رجوع به محمد... شود
محمد بن سلامه جعفر قضاعی فقیه شافعی مغربی، او راست: کتاب شهاب و آن حاوی کلمات حکمی رسول صلوات اﷲ علیه باشد و جمعی از علماء مانند شیخ ابوالفتوح رازی و قطب راوندی آنرا شرح کرده اند، و رجوع به محمد... شود
ابن یوسف بن مطربن صالح بن بشر فربری، مکنی به ابوعبدالله. راوی صحیح بخاری است. و برای استماع این کتاب نزد وی می آمدند. ولادت او درسال 231 هجری قمری و وفاتش به سال 320 هجری قمری بوده است و او آخرین کسی بود که جامع صحیح را از بخاری روایت کرده است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 290)
ابن یوسف بن مطربن صالح بن بشر فربری، مکنی به ابوعبدالله. راوی صحیح بخاری است. و برای استماع این کتاب نزد وی می آمدند. ولادت او درسال 231 هجری قمری و وفاتش به سال 320 هجری قمری بوده است و او آخرین کسی بود که جامع صحیح را از بخاری روایت کرده است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 290)